چشمان بارانی

متن مرتبط با «حافظ» در سایت چشمان بارانی نوشته شده است

حضرت حافظ

  • دلا بسوز که سوزِ تو کارها بِکُنَدنیازِ نیمْ شبی دفعِ صد بلا بِکُنَدعِتابِ یارِ پری چهره عاشقانه بکشکه یک کرشمه تلافیِّ صد جفا بکندز مُلک تا ملکوتش حجاب بردارندهر آن که خدمتِ جامِ جهان نما بکندطبیبِ عشق مسیحا دَم است و مُشفِق، لیکچو دَرد در تو نبیند که را دوا بکند؟تو با خدایِ خود انداز کار و دل خوش دارکه رحم اگر نکند مُدَّعی خدا بکندز بختِ خفته ملولم، بُوَد که بیداریبه وقتِ فاتحهٔ صبح، یک دعا بکندبسوخت حافظ و بویی به زلفِ یار نَبُردمگر دِلالتِ این دولتش صبا بکند بخوانید, ...ادامه مطلب

  • حافظ

  • صَنَما با غمِ عشقِ تو چه تدبیر کنم؟تا به کِی در غمِ تو نالهٔ شبگیر کنم؟دل دیوانه از آن شد که نصیحت شِنَوَدمگرش هم ز سرِ زلفِ تو زنجیر کنمآن چه در مدتِ هِجرِ تو کشیدم هیهاتدر یکی نامه محال است که تَحریر کنمبا سرِ زلفِ تو مجموعِ پریشانی خودکو مجالی که سراسر همه تقریر کنم؟آن زمان کآرزویِ دیدنِ جانم باشددر نظر نقشِ رخِ خوبِ تو تصویر کنمگر بدانم که وصالِ تو بدین دست دهددین و دل را همه دَربازم و توفیر کنمدور شو از برم ای واعظ و بیهوده مگویمن نه آنم که دگر گوش به تزویر کنمنیست امّید صَلاحی ز فسادِ حافظچون که تقدیر چُنین است، چه تدبیر کنم؟ + نوشته شده در دوشنبه یکم اسفند ۱۴۰۱ ساعت 10:52 توسط م . افلاک  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها